نگاهی کوتاه بر يکی دو اثر وکار کردهايی احمد فريد طهماس
ص.وفا ص.وفا

    اخيراً يک مجموعه شعری تحت عنوان " گلهايی صحرايی" وهمچنان يک گزينه ای از بهترين گفتار کوتاه وسودمند از ادبيات جهانی تحت عنوان " بخوانيم که چه گفته اند" که مؤلف وآفرينش گر آن دوست ديرينم داکتـر ژورناليزم وادبيات عزيزالقدر احمد فريد طهماس ميباشد، توسط فرهنگی وارسته مصطفی روزبه بدسترسم قرار گرفت، از خوانش آن چنـــــــد حظ وشعف نصيب شد، نخست اينکه از حـال واحوال ومصروفيت پرثمر، سالم وماندگار يکتن از ياران روز هـــای ُپر خاطره دوران تحصيل ومبارزه مشترک مان آگاهی يافتم که مايه خشنودی ومباهات است، دواينکه از داشته های آن بسا معلومات تازه وبکر را پيرامون جنبه هــــــای هنری، فلسفی، سياسی وعلمی دانستنی های جهان آموختم وپی بردم که مؤلف اثر قبــــــــل از ترتيب وپيشکش نمودن گزينه ای از آثار برگزيدهء ادبيات جهانی حد اقل 141 کتاب و اثر دانشمندان، مشتشرقين، فلاسفه  قرن های متمادی را خوانده وزحمت فراوان پيرامون پژوهش وکاوش آن را متقبل شده است تا اين همه گفتار نيک وسودمنـــد را در خور خواننده اش گذاشته است.

    آری! داکتر فريد طهماس که من با وی شناخت ديرينه دارم، از زمره استعداد های فريخته دوران کنونی وهمچنــــــان از جمله کسانی ايست که در عنفوان جوانی هم در زمره همقطارانش پيشآهنگ وبرجسته بود، در مباحثه هــــــــای سياسی وفرهنگی با آماده گی وتوارد کافی سهم فعال ميگرفت و اطرافيان را زود متوجه ميساخت که شخص با مطالعه وبا پشتکار است، من از وی در چندين تبادل نظر سياسی، فلسفی وفرهنگی از سالهــــايی که هنوز متعلم ليسه حبييه بود، خاطرات نيک واحترام برانگيز دارم، بعد ها در جريان تحصل وی در اتحاد شوروی وقت، هنگاميکه به رخصتی هايش به وطن بازگشت مينمود هم  با وی ملاقات وتبادل نظری ميسر شد، در اين زمان وی را يک شخص کار آزموده وبا درجه عالی دانش وبينش يافتم، که بازهم مايه خشنودی وسر فرازی من بود.

اگر کمی پيرامون اثر دست داشته وی( بخوانيم که چه گفته اند)  تماس حاصل شود بايد نگاشت:

  فريد طهماس باسعی وتلاش مستمر توانسته است که در اين اثر با استفاده از آثار وکتب حد اقل 191 شخصيت برجسته تاريخ ادبيات جهانی گفتار نيک ووجيزه های سودمند آنان را برای کاربرد ديگران جمعبندی ورديف بندی کند، اگر از برخی چنين شخصيتهــــای نامدار وماندگار نام ببريم تا خواننده به وسعت کار نويسنده ملتفت شود عاری از مفيديت نخواهد بود؛ هرگاه  به ترتيب الفبا طوری که مؤلف ياد آور شده از برخی  دانشمندان، فلاسفه، شاعران ونويسنده گان يا آور شويم بايد افزود که نامــــها وچهره های درخشان ادبيات جهانی چون؛ابونصر فاريابی فيلسوف بزرگ، ابن سينای بلخی فيلسوف، طبيب، نويسنده وشاعر، ابن يمين شاعر معروف، ابوالقـــــاسم لاهوتی شاعر، ارسطو فيلسوف يونان قديم، ارشميدس رياضی وفزيک دان يونان، ميرزا عبدالقـــــادر بيدل شاعر بزرگ، الکساندر پوشکين شاعر روسی، جامی هروی شاعر ونويسنده معروف، حافظ شيرازی شاعر وغزل سرای بزرگ، حميد بابا ( حميد مومند) شاعر برجسته ونازک خيال، خواجه عبدالله انصاری هروی صوفی وشاعر مشهور، خوشحال خان ختک شخصيت معروف سياسی وشاعر برجسته، دقيقی بلخی شاعر معروف، رحمن بابا شاعرو صوفی شهير، ژان ژاک روسو فرانسوی نويسنده وحقوق دان معروف، سعدی شيرازی بزرگ ترين شاعر ونويسنده، سقراط فيلسوف برجسته يونان قديم، سنايی غزنوی شاعر بزرگ، ويليـــــــــام شکسپير درامه نويس وشاعر بزرگ انگليس، عمر خيـــــــــــام دانشمند رياضی وشاعر بزرگ، فرخی سيستانی شاعر بزرگ، فردوسی طوسی شاعربزرگ وحماسه سرای قرن، قاری عبدالله ملک الشعرا شاعر ونويسنده، ماکسيم کورکی نويسنده معروف شوروی سابق، محمـــــــــــود طرزی رجل برجسته سياسی، علمی وادبی، مولانا جلال الدين محمد بلخی شاعر وعارف بزرگ، ناصر خسرو بلخی شاعر ونويسنده بزرگ، نظامی گنجــــــوی شاعر برجسته، ارنست همينـــــگوی نويسنده معروف امريکايی، ويکتور هوگو نويسنده معروف فرانسوی وديگران...

کاوش در آثار چنين بزرگ مردان ادبيات جهانی کار ساده ای هم نيست، برعلاوه توارد برمتون آنها به رياضت کامل نياز دارد  تا با امانت داری وارج به مقام هريک از بزرگان حرفها وسخنان نيک وستوده شان سرهم بندی واز آن نتيجه گيری شده بتواند، که اين کار پر ثمر آقای طهماس  که با حوصله مندی زايد الوصف صورت پذيرفته، قابل قدر وستايش فروان است.

  اگر نيم نگاهی بر مجموعه شعری داکتر طهماس ( گلهايی صــــحرایي)  در حاليکه خود شاعر نيستم وهيچگونه ادعای توارد به متـــــون شعری اش را ندارم، با يک ديد متـــــــــعارف، سطحی ، دوستانه  وخوشبينانه  ميتوان برداشت  خود راچنين پيشکش دارم .

فريد جان طهماس در اشعار دلکش ، زيبا ومملو از احساس خود با مهارت وشايسته گی توانسته است که تفاوت ها وتناقض های طبقاتی دوران ما را به شيوه عينی وديالکتيکی ترسيم وبازتاب دهد، وی از قصر وقبر مرمرين تا کلبه وگور گلين وهمـــــــوار باز زمين را ويا  آنکه " قطره آبی در زمين" ندارد وديگری" ميخانه در مهتاب" ميخواهد، را چنان ماهرانه در شعرش گنجانيده که چند َمن کتاب هــــــم نخواهد توانست چنين صريح وساده به بيان اين همه تفاوت وتقابل بپردازد، اشتباهــــات وکجرويی  ها وبيراهه رفتن های سياسی را چنان برجسته ونمايان ساخته است که گويی نقد عينی زمانه هـــــاست، همچنان مسايلی چون: فقدان تعظيم وتکريم به مقام نسل بشر، درد وآتش جـــــدايی وهجران ودوری از ميهن، ارج گذاری به مقـــــــام والای زن که "منزل" و"محفل" را به نورش چو شمع روشن ميسازد، تبارز خسته گی از ياری، ياران نيمه راه ورنگ بازان ودغل کاران وهر آنکه بنام راستکار وحق گذار دروغ می بافد وعهد وعدل می شکند، ترسيم زيبايی ومحجوبيت، محبوب ها ومعشوق ها وستاره ها، دلبری ها دلبرها  و تقاضاهايی  زمانه وناسازگاری هـــــــای روزگاردر "ناله خاکستر" نهايت موزون ومقبول به فرياد کشانيده شده وبازتاب يافته است.

و بازهم در سرود های ديگر پيرامون مصالحه وآشتی واينکه چگونه در پرده صلح در خانه ما جنگ افتاد به تصوير کشيده شده است، برعلاوه در اشعار ديگرش مطالبی چون: محکوم نمودن بی خِردی طالبان وظالمان مبنی بر فروريختن ونابودی تنديس های باميان، ترسيم انتخابات گذشته که چگونه قائد:  " شتابيد وغلط پا ماند وما نيز- غلط پامانده را، از سر گزيديم"، پرسشهای بی پاسخ، از آسمان پيما وغرش جت های بم افگن وانفجار ماين وآمد آمد راکت وويرانی  فرو ريخت هست وبود خانه وکاشانه ما ... وغيره جانانه به ترسيم گرفته شده است.

آرزوی بازگشت به اصل (وطن)در سرودهء از طهماس:

ای باد ! مرا به خاک کشــور برسان

فرياد پسر، بگوش مــــادر برســـان

من شرقی خسته دل زغربم، ای باد!

لطفاً، لطفاً، مرا به خــــــاور برسان

       مسأله " تغيير جهان که اصل حلول وتکامل است" در سروده "استثناء" جانانه ونهايت زيبا به تصوير کشيده شده، مرز آزادی ودموکراسی وحدود وثغور آن، تقبيح دنيــــــــــای يک قطبی که چگونه بلا مانع با خمپاره وآهن وآتش به تسخير جهان ميپردازد و هستی مادی ومعنوی دنيای نا توان را می بلعد و خود بر اريکه قدرت تکيه می زند زيبا وفهما بيان شده است.

اين مجموعه شعری دارای بسا سروده های بکر و تازه ميباشد که وضعيت جــــــــامعه، تفکرانسانی وطبعيت را  به شيوه ريالستيک وعينی آن به تعليل وتحليـــــل گرفته  و حقايق را چنان که هست  به نمايش گذاشته است.

     قابل تذکر است که از همين نويسنده بسا آثار ديگر چون: " نظم نوين اطلاعاتی بين المللی"،" مصاحبه- ( بمثابه ژانر اطلاعاتی) در مطبوعات افغانستان"، "قرن بيستم در حوادث( کرونولوژی مهــــــمترين وقايع دنيا)"، "از  (شمس النهـــــــــار) تا امروز" ( تاريخ مختصر مطبوعات متناوب افغانستان)"،" روزنامه نگاری در خارج( تئــــــــــــــوری وپراتيک)"،" آزادی، مسوؤليت واخلاق ژورناليست"،" کی؟ در کجا؟ چه ميکند؟ ( مجموعه مصاحبه ها با مهاجران افغانی)"، آداب معاشرت بين المللی" و دو اثری ايست که به بررسی اجمالی گرفته شد.

به حسن اختتام اين مبحث کوتاه دوقطعه يکی از اول ويکی هم از صفحه آخير  مجموعه شعری داکتر طهماس را اتنخاب وبه خوانش عزيزان ميگذارم .

افسوس

از کبر دمی حـــذر نکرديم، افسوس

تعظيم به اين بشر نکرديم، افسوس

با ديدهء انتقــــــــــــاد ديديم جهان

افسوس بخود نظر نکرديم،افسوس

              ****

جمله بی معنی

شوريست مرا در سر، عشقيست مرا در دل

بنديست مرا در پا، پائيســــــــــت مرا درِگل

مفتـــــــــون سيه روزم خونين دِل دلسوزم

ای دلکش سمين تن، ای دلکُش سنگيندل

در نيمه ره حيــــران نی اينسو ونی آنسو

" دانم که نمی دانم" نی جاهل ونی عاقل

کردی وعجب کردی با حُسِن ادب کردی

در خانهء جان ماوا در کوچهء دل منزل

او از غم من بيرون، من در غم او شامل

                         در متن کتابم من در جام شرابم من

                         يک جمله بی معنا يک لذت بيحاصل

                                   ****

مؤفقيت های مزيد داکتر طهماس آرزوی همه ماست، فريد جان در هرکجايی که هستی نانت گرم وآبت سرد باشد.

                                                                    #


December 29th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
معرفی و نقد کتب